امید صبری

امید صبری

تنت رو چند می فروشی ، بگو خون قیمتش چنده؟
بگو چند؟ وقتی این روزا، خدا هم لُخت می خنده/

مگه چند بوسه بی احساس ، توو آغوش تو کز کرده/
بگو چند پنجره بودن، که باد رفته دل پرده/
نترس، این روزا عیبی نیست، زمین هم، هرزه می گرده/
چقدره قیمت شیشه، بگو چند قیمت پرده؟


تنت رو چند می فروشی بگو خون قیمتش چنده؟
بگو چند؟ وقتی این روزا، خدا هم لخت می خنده/


_____________ امید صبری ____________
تنت رو چند می فروشی ، بگو خون قیمتش چنده؟
بگو چند؟ وقتی این روزا، خدا هم لُخت می خنده/مگه چند بوسه بی احساس ، توو آغوش  تو کز کرده/
بگو چند پنجره بودن، که باد رفته دل پرده/
نترس، این روزا عیبی نیست، زمین هم،  هرزه می گرده/
چقدره قیمت شیشه، بگو چند قیمت پرده؟
تنت رو چند می فروشی بگو خون قیمتش چنده؟
بگو چند؟ وقتی این روزا، خدا هم لخت می خنده/
_____________  امید صبری ____________



نویسنده مطلب: محمد اصلانی

محمد اصلانی

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...